گپی با خانواده شهید سرلشگر اسداللهپور که به دست منافقین سوزانده شد
تاریخ انتشار: ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۱۳۰۵۵۵
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما سردار گلفام، جانشین معاون فرهنگی ستاد کل نیروهای مسلح در سفر به شهرستان گنبد کاووس به منزل شهید اسداللهپور رفته است؛ به همین بهانه «رادیو انقلاب» در برنامه خیابان انقلاب گفتگویی با سردار و خانواده این شهید گرانقدر داشته است.
امیر سرتیپ دکتر ابراهیم گلفام در گفتگو با برنامه «خیابان انقلاب» رادیو انقلاب درباره «شهید اسداللهپور» اظهار کرد: به شهرستان گنبد و به منزل شهید سرلشگر هوشنگ اسداللهپور که در منطقه جنوب کشور به شهادت رسیدند آمدم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: من با شهید اسدالله پور در دانشگاه افسری همدوره بودم، شهید اسداللهپور هم سرپرست خانواده خودش بود و هم، چون پدر و مادرش را دست داده بودند برای ۲ خواهرش هم پدری میکرد. شهید بسیار شجاع و قهرمان بود، وقتی در عملیاتی تیربارچی شهید شد، خود این شهید پشت تیربار رفت و دشمنان را به هلاکت رساند تا اینکه به دست منافقین به شهادت رسید و جسد این شهید را هم سوزاندند.
**قرائت قرآن شهید همیشه به یادم مانده است
خانم منصوری همسر «شهید اسداللهپور» در ادامه این گفتگو بیان کرد: در آخرین دیدار با شهید ما قزوین بودیم شهید سفارش کرد که مراقب بچهها باشم و گفت که ممکن است که بروم و برنگردم، ما ۲سال و نیم زندگی مشترک داشتیم، شهید پسردایی من بود. وقتی دلتنگ میشوم با خدا صحبت میکنم، به شهادت همسرم افتخار میکنم و قرائت قرآنش همیشه در یادم است.
**حسرت نبود پدر همیشه با من است
فاطمه اسداللهپور دختر شهید روی خط «رادیو انقلاب» آمد و گفت: من یکساله بودم که پدرم شهید شد، از دیروز که متوجه شدم سردار گلفام به استان آمده و امروز که برای دیدن ما آمد فکر میکنم پدرم به دیدن ما آمده است. من همیشه نبود پدرم را حس میکنم و هنوزم که هنوز است داغ پدرم زنده است.
وی افزود: من خودم دختر دارم وقتی میبینم چگونه همسرم هوای دخترم را دارد، از دست دادن حمایت و پشتیبانی پدرم را حس میکنم. کاش همه چیزم را از دست بدهم، ولی پدرم را به من برگردانند. پدرجان شما نیستی و من همیشه حسرت نبود تو را در سینه دارم.
**بانوان با حفظ حجاب ارزش و حرمت را نگهدارند
محمد اسداللهپور پسر شهید نیز در ادامه این گفتگو بیان کرد: من هرگز پدرم را ندیدم برای همین روزی چند بار دلتنگ پدرم میشوم و این دلتنگی روزی تمام میشود که به پدر ملحق شویم.
وی افزود: تا قبل از به دنیا آمدن پسرم شاید این حس غریبی بود، ولی از روزی که خودم پدر شدم متوجه شدم چه نعمتی و چه ثروتی را ما از دست دادیم، هیچوقت این آتش خاموش نمیشود، دعوت میکنم همه بانوان کشور را به حفظ حجاب که این ارزش و حرمت را نگهدارند.
منبع: خبرگزاری صدا و سیما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iribnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری صدا و سیما» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۱۳۰۵۵۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شعری که در فضای مجازی ۱۰ میلیون بازدیدکننده داشت
محمود اکرامی فر درباره برنامه «سرزمین شعر» که از شبکه چهارم سیما پخش شد، گفت: این برنامه شعر را به یک گفتمان عمومی و از یک گزاره محفلی به یک گزاره عمومی تبدیل کرد، به طوریکه شعر را در جامعه رواج داد و توانست دوباره به زندگی عمومی، گفتگوها و ارتباطات کلامی مردم برگرداند.
وی افزود: موسی عصمتی یکی از شاعرانی بود که بخاطر جاذبه رسانهای و شعر خوبش از او استفاده کردم و در گروه من قرار داشت. اشعار او را در صفحه مجازی ام منتشر کردم و بازخوردهای زیادی از آن گرفتم.
این شاعر و داور برنامه تلویزیونی «سرزمین شعر» گفت: بیش از صد هزار نفر از این صفحه من بازدید کردند و شعر این شاعر حدود ۱۰ میلیون نفر بازدیدکننده داشت. خیلیها برای ما نوشتند که با این شعر زندگی کردند و حتی به گریه افتادند. میتوانم بگویم سرزمین شعر برنامه خوبی بود و میتواند بهتر هم شود.
برنامه «سرزمین شعر» در ادامه هجدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر از ۲۶ اسفند پارسال در قالب مسابقه شعر به روی آنتن شبکه چهارم سیما رفت و فرصتی شد برای شنیدن اشعار جشنواره و انتخاب شاعران برتر بود. در قسمت اول این برنامه غزلی از موسی عصمتی درباره پدر و کارگران معدنعلاوه بر اینکه حضار برنامه را تحت تاثیر قرار داد، با اقبال عمومی هم همراه شد.
(پدر)
پدرم را خدا بیامرزد، مردِ سنگ و زغال و آهن بود
سالهای دراز عمرش را، کارگر بود، اهل معدن بود
از میان زغالها در کوه، عصرها رو سفید برمیگشت
سربلند از نبرد با صخره، او که خود قلهای فروتن بود
پا به پای زغالها میسوخت! سرخ میشد، دوباره کُک میشد
کورهای بود شعلهور در خود، کورهای که همیشه روشن بود
بارهایی که نانش آجر شد، از زمین و زمان گلایه نکرد
دردهایش، یکی دوتا که نبود! دردهایش هزار خرمن بود
از دل کوههای پابرجا، از درون مخوف تونلها
هفت خوان را گذشت و نان آورد، پدرم که خودش تهمتن بود
پدرم مثل واگنی خسته، از سرازیر ریل خارج شد
بی خبر رفت او که چندی بود، در هوای غریب رفتن بود
مردِ دشت و پرنده و باران، مردِ آوازهای کوهستان
پدرم را خدا بیامرزد، کارگر بود، اهل معدن بود
منبع: صداوسیما
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری ادبیات